روشهای یکپارچگی BPM با سایر سیستمهای تخصصی سازمان
زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
یکی از اهداف اجرای سیستمهای مدیریت فرایندهای کسب و کار، در یک سازمان، ایجاد یکپارچگی بین اطلاعات سیستم BPM و سیستمهای جزیره ای یا تخصصی آن سازمان میباشد.
برای یکپارچهسازی سیستمهای موجود با فرایندها، راهکارهای متفاوتی وجود دارد که در این مقاله آنها را معرفی میکنیم و به بررسی مزایا و معایب هر کدام میپردازیم و در نهایت مناسبترین رویکرد را معرفی میکنیم.
انواع روش های یکپاچه سازی سیستم ها
به طور متداول چهار روش پر کاربرد برای یکپارچه سازی سیستم های موجود در سازمان با سیستم BPM وجود دارد که عبارتند از:
روش اول: ایجاد ارتباطات مستقیم (Point-to-Point)
در این روش ارتباط مستقیم بین سیستم ها ایجاد میشود و هر سیستم به طور مستقیم با سایر سیستم ها ارتباط برقرار مینماید. یکی از مزایای این روش، که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد سادگی و کم هزینه بودن آن است. این روش به سهولت پیاده سازی میگردد اما اشکالات زیر را به همراه خواهد داشت.
هزینه پیاده سازی کم اما هزینه نگهداری بالا است
از آنجایی که این سیستم بدون هیچ سیستم واسطی به طور مستقل عمل مینماید با تغییر هر کدام از بخش ها کل سیستم دچار اختلال شده و یافتن راهکار برای حل مشکل نیز پیچیده میباشد. شکل زیر مفهوم اسپاگتی برای ارتباطات مستقیم و همچنین نگهداری سیستم هایی با ارتباطات پیچیده و متعدد را نشان میدهد.
عدم پایش تبادلات بین سیستم های سازمان
با توجه به اینکه در این روش سیستم ها به طور مستقیم با هم ارتباط بر قرار مینمایند و هیچ واسطی بین سیستم ها وجود ندارد، امکان پایش وجود ندارد. یکی از مشکلات در زمینه عدم پایش این است که درصورتیکه یکی از سیستم ها قطع شود واحد فناوری اطلاعات نمی تواند زودتر از کاربر متوجه اختلال سیستم شود.
عدم وجود Log
با توجه به عدم وجود سیستم واسط، هیچ لاگی از تبادلات بین سیستمی ثبت نمیشود و در صورت بروز مشکل و ایجاد تناقض در اطلاعات شناسایی ریشه مشکل و مسبب آن بسیار مشکل میباشد.
عدم انعطاف
با توجه به اینکه سیستم ها به طور مستقیم به هم متصل شده اند اگر زمانی قرار باشد سیستم انبار با یک سیستم انبار جدید جایگزین شود، این انعطاف وجود ندارد.
عدم پایداری
با توجه به ارتباط مستقیم بین دو سیستم حتما باید هر دو سیستم فعال باشند و در صورت قطع شدن یک سیستم، سیستم دیگر نمی تواند به طور مستقل عملیات خود را به انجام برساند. به عبارتی با قطع شدن یک سیستم به علت مثلا به هنگام سازی سایر سیستم های یکپارچه شده با آن نیز متوقف میشوند.
روش دوم : یکپارچگی از طریق Hub and Spoke
این روش مناسب تر از روش اول بوده و پیچیدگی کمتری را ایجاد مینماید اما میتوان از معایب آن به ترافیک بالای یکپارچگی در یک نقطه مرکزی و عدم استاندارد سازی برای نحوه یکپارچگی اشاره کرد.
روش سوم : یکپارچگی از طریق معماری سرویس گرا
یکی از بهترین رویکرد ها در یکپارچگی، استفاده از معماری سرویس گرا و ایجاد گذرگاه سازمانی میباشد.
این روش بهترین روش حرفه ای در یکپارچه سازی میباشد. ویژگی های این روش عبارتند از:
بهره گیری از استاندارد های تبادل
استفاده از استاندارد های تبادل اطلاعات مانند Web Service برای مبادله اطلاعات در این روش بسیار مرسوم است.
اتصالات آزادانه (Loosely coupled, granular)
همبستگی های کمتر در مهندسی نرم افزار، آزادی بیشتری را برای تغییرات فراهم می آورد. این روش باعث میشود ارتباطات سیستم به طور مستقل و مطلوب با یکدیگر کار کنند.
قابلیت همکاری (Interoperability)
این روش باعث میشود در آینده بتوان سیستم انبار را با کمترین تغییرات و بالاترین بازده در یکپارچی با سیستم های دیگر جایگزین نمود.
بهره وری (efficiency)
این روش به علت قابلیت استفاده مجدد از مولفه های ساخته شده میتواند بهره وری بالاتری را ایجاد نماید.
قابل توسعه (Scalable)
این روش میتواند مقیاس پذیر باشد و برای سایر سیستم های به غیر از انبار و حسابداری و برای سیستم های آتی مورد استفاده قرار گیرد.
قابل اطمینان (Reliable)
این روش قابلیت اطمینان بالاتری را ایجاد مینماید و میتواند به صورت پایدار فعالیت نماید.
امنیت (Secure)
این روش از طریق کنترل، احزار و تایید صلاحیت و همچنین رویداد نگاری تعاملات امنیت بالاتری را فراهم می نماید.
قابل نگهداری بالاتر (Maintainable)
نگهداری این سیستم ساده تر و مناسب تر میباشد.