مروری بر مفاهیم معماری سازمانی
زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
ایده معماری سازمانی، از صنعت ساختمانسازی به دنیای سیستمهای اطلاعاتی وارد شده است. در صنعت ساختمانسازی برای ایجاد هر ساختمان باید یک معماری خاص ایجاد گردد. اهمیت این معماری به خاطر وجود دیدگاهها و پرسپکتیوهای مختلف در مورد ساختمان است. واژه پرسپکتیو از نقاشان به عاریت گرفته شده است. زمانی که تصویر یک منظره خاص توسط تعدادی نقاش ترسیم شود، ممکن است طرحهای مختلف و متنوعی ایجاد شود. علت بوجود آمدن این طرحهای مختلف این است که، نقاشان مزبور پرسپکتیوهای مختلفی را برای ترسیم منظره انتخاب نمودهاند.
برای ایجاد یک ساختمان نیز پرسپکتیوها و چشماندازهای مختلفی وجود دارد. هریک از افرادی که نقشی را در ایجاد ساختمان ایفا مینمایند، از منظری خاص به ساختمان مینگرند. مهندس تاسیسات، از دیدگاه لولهکشی آب و سیمکشی برق، ساختمان را بررسی مینماید. مهندس عمران، مقاومت ساختمان را محاسبه مینماید. برای ایجاد یک ساختمان، باید تمامی این دیدگاهها در قالب یک چارچوب واحد بیان شود. چارچوبی که برای بیان و ارائه این دیدگاهها مورد استفاده قرار میگیرد، معماری نامیده میشود.
در یک سازمان نیز افراد در بخشهای مختلف از پرسپکتیوهای مختلفی به سازمان مینگرند. برخی از افراد در پست مدیریت استراتژی رقابتی را برای سازمان تجویز مینمایند. گروهی دیگر فرآیندهای کسب و کار را تعریف مینمایند. دستهای دیگر نیز نرمافزارهایی برای مکانیزه کردن فرآیندها طراحی مینمایند. معماری سازمانی تمامی این فعالیتها را در یک چارچوب واحد نمایش میدهد و بیان میکند که چگونه این اجزا میتوانند با یکدیگر در تعامل باشند. همانطور که معماران ساختمان بدون طراحی یک معماری برای ساخت ساختمان اقدام نمینمایند، ایجاد سیستمهای اطلاعاتی بدون معماری نیز درست نیست. معماری سازمان، یک ساختار منطقی برای طبقهبندی و سازماندهی ابعاد مختلف یک سازمان را ارایه میدهد.
انسانها در تلاشی مدام برای پیروزی بر مشکلات و ساخت سیستمهای فیزیکی مختلفی همچون ساختمانها و یا کشتیها با درجهای از پیچیدگی روبرو بودهاند که بدون وجود یک معماری مشخص، امکان موفقیت آنها بسیار کم بوده است. مهندسان فناوری اطلاعات نیز در مواجه با پیچیدگیهای روز افزون سیستمهای اطلاعاتی، ناگزیر به استفاده از معماری میباشند. سازمانهای امروزی موجودات پیچیدهای هستند که توصیف فنی جنبههای مختلف سیستمهای اطلاعاتی آنها نیازمند به کارگیری معماری خاصی است که معماری سازمانی خوانده میشود. معماری سازمانی میتواند به منظور توصیف وضعیت موجود (معماری وضع موجود) یا وضعیت مطلوب (معماری وضع مطلوب) به کار رود درواقع معماری سازمانی، چارچوبی را برای طراحی سازمانها براساس فناوری اطلاعات ارائه مینماید.
انواع معماری سازمانی کدام است؟
برداشت های مختلفی از معماری سازمانی وجود دارد که باعث شده بتوانیم انواع متفاوتی از آن داشته باشیم. با توجه به این برداشتها، میتوان انواع معماری سازمانی را به 3 دسته تقسیم کرد که هر کدام دارای اهداف، تعریفها و ذینفعان خاص خود است:
- معماری سازمانی مبتنی بر فناوری اطلاعات
در این نوع معماری سازمانی، هدف ایجاد همبستگی میان فناوری اطلاعات با کسب و کار جهت افزایش بازدهی آن است. بر همین اساس، تاکید این معماری بر ایجاد یکپارچگی میان سیستمهای اطلاعاتی و اهمیت زیرساخت های فناوری اطلاعات است، در این نوع معماری، سازماندهی فناوری اطلاعات باعث بهبود کارائی و کاهش هزینههای سازمان میشود. این نوع پروژههای معماری سازمانی، معمولا توسط واحد فناوری اطلاعات در هر سازمان طراحی و اجرا میشود.
- معماری سازمانی فرایند محور
هدف از معماری سازمانی فرآیند محور، مدیریت و بهبود فرآیندهاست. در این معماری، اهداف سازمانی مربوط به اهداف و فعالیت ها، با رویکرد بالا به پائین نگاشته و مدیریت میشوند. این معماری سازمانی توسط مدیریان ارشد سازمان اجرا شده و زیر نظر مستقیم مدیرکل میباشد. در این مدل ابتدا بهینهسازی فرایندها انجام شده و سپس فعالیتها برای اجرا به افراد یا سیستمهای اطلاعاتی ارجاع داده میشود.
- معماری سازمانی دولت محور
این نوع معماری سازمانی مخصوص سازمانهای دولتی است و هدف آن، ایجاد توازن میان کنترل بالا به پایین سازمانهای زیرمجموعه از یک سو و مدیریت مستقل هر کدام از آنها است. در این روش، سازمان به اجزا و واحدهای فرعی تقسیم میشود. هر واحد به دنبال افزایش بهرهوری خود بوده و تصمیمگیری و مدیریت داخلی آنها به طور مستقل انجام میشود، اما اهداف و وظایف کلی سازمان توسط مدیریت مرکزی مشخص میشود. بنابراین در این نوع معماری، فعالیتهای داخلی هر واحد از بالا به پایین مدیریت نمیشود، اما نتیجه و ماحصل این فعالیتها بر اساس شاخصهای کارائی و در هماهنگی با دیگر واحدهای سازمان، مورد قضاوت و کنترل قرار میگیرد.
لایه های معماری سازمانی (هرم معماری سازمانی) چیست؟
هر لایه (یا حوزه) معماری سازمانی، به اجزائی اشاره دارد که فرآیندها را اجرا میکنند و به لایههای بالاتر از خود خدمات ارائه میدهند. حوزه های معماری که با عنوان لایه های معماری نیز شناخته میشوند عبارتند از:
- لایه محیط: شرکت ها و فعالیت های خارجی که توسط کسب و کار نظارت، حمایت یا هدایت می شوند
- لایه کسب و کار: واحدهای سازمان که به یکدیگر و به نهادهای خارجی خدمات ارائه می دهند
- لایه دادهها: اطلاعات تجاری و سایر داده های ارزشمندی که ذخیره شده اند
- لایه سیستم اطلاعاتی: نرم افزارهای سازمانی که به یکدیگر و به واحدهای سازمانی، خدمات ارائه می دهند
- لایه فناوری: سخت افزارهای عمومی، شبکه و پلتفرم های نرم افزاری که در خدمات یکدیگر و واحدهای سازمان هستند
هر کدام از این لایه ها کار را به لایه بعدی واگذار می کند.
اصلی ترین چهارچوب های معماری سازمانی کدام است؟
چهارچوب معماری سازمانی (EA Framework) مجموعه ای از فرآیندها، قالب ها و ابزارهایی است که برای ایجاد معماری سازمانی (EA) استفاده می شود.
چهارچوب های معماری سازمانی انواع مختلفی دارند که متناسب با نیاز سازمانها انتخاب میشوند. برخی از نمونه چهارچوب های معماری سازمانی، عبارتند از:
- چهارچوب Zachman برای معماری سازمانی: که شش نقطه معماری و همچنین شش ذینفع اصلی را پوشش می دهد و به تعریف و استانداردسازی اجزای معماری فناوری اطلاعات کمک میکنند.
- چهارچوب معماری یکپارچه (UAF): که یک چهارچوب معماری سازمانی پیچیده اما انعطاف پذیر است و برای توسعه نرمافزارهای نظامی و دولتی و همچنین استفاده در کسب و کارها مناسب است.
- معماری سازمانی چابک: که سازمان را حول مجموعه ای انعطاف پذیر و گسترده از ساختارها و فرآیندهایی که قابلیت رشد دارند، متمرکز می کند. این معماری میتواند نقش مهمی در تحویل نرم افزار چابک داشته باشد.
- چهارچوب معماری سازمانی فدرال (FEAF): که یک مدل مرجع است که در سال 1996 برای اثربخشی فناوری اطلاعات در دولت ایالات متحده طراحی شده است، اما می تواند در شرکت های خصوصی نیز استفاده شود.
تفاوت معماری سازمانی و معماری سیستمهای اطلاعاتی
تفاوت متدولوژیهای سیستمهای اطلاعاتی با معماری سازمانی در این است که انعطافپذیری معماری سازمانی باعث میشود که امکان استفاده از متدولوژیهای مختلف وجود داشته باشد. اجزای معماری سازمانی مانند آجرهای بازی هستند که میتوان آنها را طور دیگری کنار هم قرار داد و شکل جدیدی را ایجاد نمود. معماری اطلاعات از اهمیت متدلوژیهای توسعه سیستمهای اطلاعاتی نکاسته، بلکه چارچوبی مناسبتر برای استفاده از این متدلوژیها ارائه نموده است. تاکنون به منظور بهرهگیری از معماری سازمانی برای توسعه سیستمهای اطلاعاتی تلاشهای بسیاری صورت گرفته است. این فعالیتها بیشتر حول محور تطبیق دیگر متدولوژیها با معماریهای سازمانی خصوصا چارچوب جان زکمن متمرکز بوده است.
جان زکمن در مقالهای تحت عنوان «چارچوبی برای معماری سیستمهای اطلاعاتی» به مشکلات مدیریت سیستمهای اطلاعاتی در سازمانها اشاره نمود. به اعتقاد زکمن، افزایش اندازه و پیچیدگی سیستمهای اطلاعاتی به همراه تمایل برای استفاده از این سیستمها در تمامی حوزههای کسب وکار، باعث افزایش مشکلات در زمینه مدیریت سیستمهای اطلاعاتی در سازمانها میشود. او تاکید کرد که، در این اوضاع و احوال وجود یک معماری برای سیستمهای اطلاعاتی غیرمتمرکز، ضروری است. سیستمهای اطلاعاتی خوب از استراتژیهای اطلاعاتی خوبی منتج میشوند و استراتژی اطلاعاتی نیز باید در راستای استراتژیهای سازمان تدوین گردند. بنابراین سیستمهای اطلاعاتی باید استراتژیهای سازمان را پشتیبانی نمایند.
حتما بخوانید: جایگاه BPMS در معماری سازمانی
زکمن در این مقاله اذعان نمود که در فرآیند توسعه سیستمهای اطلاعاتی افراد مختلفی ذینفع هستند و برای اینکه یک سیستم اطلاعاتی مطلوب ایجاد گردد، باید نیازها، دیدگاهها و نظرات این ذینفعان مدنظر قرار گیرد. برای تبیین بیشتر این موضوع، جان زکمن توسعه سیستم اطلاعاتی را با ساخت یک ساختمان مقایسه میکند. در فرآیند ساخت یک ساختمان افراد مختلفی همچون مالک ساختمان، طراح، معمار، بنا و متخصص تاسیسات تاثیرگذار هستند.
برای اینکه نظر همه افراد را بتوان در احداث ساختمان اعمال نمود، نیازمند به ایجاد یک معماری هستیم. معماری علاوه بر این که زبان مشترکی برای بیان نظرات ذینفعان است، تمامی ویژگیها و مشخصات فنی ایجاد ساختمان را نیز بیان میکند. زکمن به جای ارائه یک فرآیند برای توسعه سیستمهای اطلاعاتی، چارچوبی برای تهیه معماری سازمانی پیشنهاد مینمود. چارچوب زکمن دیدگاهها و نظرات دینفعان سیستمهای اطلاعاتی در سازمان را، در یک قالب مشخص، سازماندهی میکند.
چارچوب معماری زکمن
ساختار چارچوب زکمن به شکل یک ماتریس است. این ماتریس از مجموعهای از ستونها و سطرها تشکیل شده است. هر یک از خانههای ماتریس مدل و ابزاری را ارائه مینمایند. این مدلها و ابزارها افراد را در درک بهتر سازمان یاری میکنند. در صورتیکه هریک از ستونهای مدل زکمن کامل گردد، یکی از ابعاد سازمان مشخص میشود. چارچوب زکمن پازلی زیباست که برای شناسایی ابعاد مختلف سازمان در مورد ستونها و ردیفهای چارچوب، ضروری است. در ادامه میتوانید ماتریس زکمن را مشاهده کنید:
معرفی متدولوژی برنامهریزی معماری سازمانی (EAP)
برنامهریزی معماری سازمانی، متدولوژیی است که برای تکمیل سطوح فوقانی ماتریس زکمن توسعه دادهشده است. بر اساس دید اولیه از EAP، معماری تکنولوژی، داده و سیستمهای کاربردی انجام میشود. این معماریها برای کل سازمان است و در فاز پیادهسازی برای رسیدن به اهداف طراحی و پیادهسازی به کار میرود. چارچوب زکمن، یک چارچوب مفهومی است که برای مراحل برنامهریزی و تعاریف معماری و نیز در سطوح پایینتر برای طراحی و توسعه سیستمها به کار میرود.
این چارچوب تعیین نمیکند که چگونه میتوان معماری سطوح بالا را انجام داد و چطور میتوان معماریها را در قالب طرحهایی پیادهسازی کرد. در مراحلEAP از رویکرد و متد ارائه شده توسط فردی به نام استیون اسپواک برای تهیه معماریها در چارچوب زکمن استفاده میشود. شکل ذیل لایههای چهارگانه و فازهای هفت گانه اصلی EAP را نشان میدهد. این فازها، در واقع روشی برای تعریف معماریها و طرحها هستند که برای پیاده سازی متدولوژی EAP میبایست این فازها به ترتیب طی شود. این هفت فاز به شکل یک کیک چهار طبقه هستند که در هر طبقه، فازهای مختلف متدولوژی قرار دارند.
- لایه اول برای شروع EAP باید مشخص کرد که چگونه متدولوژی بومیسازی شود، چه افرادی درگیر شوند و چه ابزاری استفاده شود. این لایه در واقع یک برنامه کاری برای EAP ارائه مینماید.
- در لایه دوم شناخت وضع موجود و مدلسازی کسب و کار انجام میشود. این لایه در اصل یک پایگاه دانش را درباره کسب و کار، زیرساختار سختافزاری، نرم افزاری و اطلاعات مورد استفاده برای هدایت آن فراهم میآورد.
- در لایه معماری داده، انواع اصلی دادههای مورد نیاز برای پشتیبانی کسبوکار معرفی میشود. در معماری سیستمها نیز انواع اصلی سیستمهای مورد نیاز برای مدیریت تعریف میشود. زیرساختار تکنولوژی مورد نیاز برای ارائه محیط پیادهسازی برنامههای کاربردی که دادهها را مدیریت میکنند و همچنین کارکردهای کسب و کار را پشتیبانی مینمایند، تعریف میشود.
- لایه چهارم توالی پیادهسازی سیستمهای کاربردی، برنامه زمانبندی پیادهسازی، تحلیل هزینه درآمد را تعیین کرده و مسیری مشخص، برای انتقال از وضعیتی حال به وضعیت مطلوب پیشنهاد میکند.
نتیجه گیری
هدف اصلی از بکارگیری معماری سازمانی ایجاد ارزش افزوده در خصوص توسعه و بکارگیری زیرساختهای فناوری اطلاعات در سازمان است. در طرح معماری سازمانی همیشه باید این سئوال مطرح شود که چه ارزشی از این طرح ایجاد شده و چه کسی به این ارزش نیاز دارد. در مراحل نخستین از تعریف معماری سازمانی باید اهداف دقیق از تعریف و پیادهسازی آن مشخص گردد.
در این زمان باید تعیین شود که معماری سازمانی به دنبال رفع چه مشکلاتی در سازمان است و چه عواملی سبب شده است تا نیاز به تعریف معماری سازمانی احساس شود. اهداف معماری سازمانی باید به روشنی مشخص شده و معماری نیز در نهایت به نحوی تعریف و پیادهسازی شود تا اهداف مذکور محقق شوند. معمولا طرحهای معماری سازمانی در راستای ایجاد تحول برای جبران مشکلات جاری و یا دستیابی به سطوح بالاتری از کارایی تعریف میشوند. این اهداف ممکن است در هر سازمان نسبت به سازمان دیگر تفاوتهایی داشته باشند بنابراین قبل از اقدام سازمان به تعریف و پیادهسازی معماری باید اهداف آن به روشنی مشخص گردد.